سوگوار فرهنگ و هنر هرمزگانیم – قسمت دوم
| یادداشتِ م.امیدوار |
در قسمت اول مطلب “سوگوار فرهنگ و هنر هرمزگانیم” به استناد قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ناکارآمدی مدیریت دولتی فرهنگ و هنر در هرمزگان در دو حوزه دوازدهمین و سیزدهمین جشنواره خلیج فارس و غربت این رویداد بزرگ فرهنگی که میبایست اثرات بین المللی داشته باشد، اشاره شد.
همچنین به استناد احادیث و روایات، اصل شایستگی و توانمندی و کارآمدی در پذیرش مسئولیت که در سیره و توصیه بزرگان دین مورد تأکید قرار گرفته و در انتخاب مدیر فرهنگ و هنر هرمزگان مورد غفلت قرار گرفته را یاد آوری کردیم، به مهارتهای پنجگانه مدیریت فرهنگی هم اشاره شد، نگاهی به شکاف عمیق بین انجمنها و تشکلات فرهنگی و هنری با اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره اولین مدیر منصوب دولت سیزدهم در هرمزگان حکایت از ضعف فوق العاده مدیریتی نامبرده دارد.
تبدیل ستاد هماهنگی کانون مساجد استان به مهمانسرا یا سرای مطلوب مدیرکل فرهنگ و ارشاد خطای مدیریتی بزرگی بود که بر خلاف مقررات و قوانین موضوعه به ویژه اساسنامه کانون مساجد مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی اقدام شد.
در قسنت دوم به ضعف در ساختار اداری و عدم توانمندی در مدیریت دستگاه فرهنگ ساز استان اشاره می شود.
خانههای سازمانی و سکونت چند ده ساله خواص
یاد آوری چند باره سخنان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم معارفهاش که گفت: ادامه دهنده راه سلیمانی هستم، امروز خدمتگزار تمامی اصحاب فرهنگ و هنر هستم، با اتکاء بر باورهای اعتقادی قوی و تکیه بر نیروهای ارزشی و انقلابی در جنگ نرم پیروز می شویم، هرمزگان باید با مفاخر فرهنگیاش شناخته شود، هنرمندان سرباز خط مقدم جبهه فرهنگ و هنر هستند و اینکه مدیر فرهنگی باید میدان عملکرد و کارکرد خود را بشناسد. بسیار ضروری است.
آیا مدیر کل که خود را متعهد به ادامه راه شهید سلیمانی می داند به این نتیجه رسیده است که راه موفقیت از مسیر اجرای قانون میگذرد؟
هر جامعهای مبتنی بر اساس قانون اداره شود، راه توسعه را به خود خواهد دید و هر جامعهای که از قانون سرپیچی کرد، سر منزلش انحطاط است. مدیری که اصل وابستگی را به شایستگی ترجیح دهد، رابطه به ضابطه مرجح بداند، مدیری که رفاقت را با اهداف سازمانی معاوضه کند، هرگز نخواهد توانست کاروان مدیریتی دستگاه متبوعش را به سرمنزل مقصود برساند.
آیین نامه مربوط به شرایط و طرز استفاده از خانههای سازمانی مصوبه ۱۳۶۳ هیئت وزیران در بند الف ماده ۲ صراحت دارد (استفاده از خانههای سازمانی منحصراً با کارکنان انتقالی یا مأمور خدمت میباشد و کارکنان محلی و یا افرادی که برای همان محل استخدام میشوند حق استفاده از خانههای مذکور را ندارند.)
سئوال اینجاست چند درصد از خانههای سازمانی در اختیار اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی به این کارکنان تعلق گرفته است؟ مدارک و مستنداتی وجود دارد که خانههای سازمانی (دولتی) در اختیار افرادی است که در شهر بندرعباس صاحب خانه هستند اما از گرده دولت هم با بیتوته در خانههای دولتی بهره میگیرند.
آقای مدیرکل این روش شهید سلیمانی است؟ اصلا برفرض که مدیران سابق برخلاف قانون این اماکن را به کارکنان دادهاند اما اکنون شما مدیر هستید و باید در این نزدیک دو سال اقدام میکردید.
مطابق ماده ۳ همین آیین نامه: حداکثر مدت استفاده از خانههای سازمانی پنج سال است و پس از پایان مدت مذکور ظرف ۳ ماه از تاریخ ابلاغ سازمان متبوع، استفاده کننده ملزم بهتخلیه میباشد در موارد خاصی که به تشخیص رئیس سازمان استفاده کننده در محل و تائید استاندار و موافقت وزیر سازمان استفاده کننده تمدید مهلت استفاده از خانه سازمانی ضروری باشد مهلت مذکور فقط برای یک بار به مدت۳ سال قابل تمدید است.
آقای مدیرکل آیا از سوی جنابعالی یا معاونت توسعه مدیریت و منابع اقدامات قانونی در جهت رعایت آیین نامه مذکور و رعایت مدت زمان استفاده کارکنان از خانههای سازمانی صورت گرفته است؟ راستی چند واحد از این خانهها با تأیید استاندار و موافقت وزیر محترم فرهنگ تمدید شدهاند؟
آقای مدیرکل در حالیکه قوانین موضوعه حداکثر با احتساب تمدید ۸ سال به کارکنان اجازه استفاده از خانههای سازمانی میدهد، چرا باید برخی کارکنان دو دهه همچنان ساکن باشند؟ به خدا عمر مفید واحدهای مسکونی در مناطق مرطوب فقط ۲۵ سال است (بنا به اظهار نظر کارشناسان مسکن) این در حالیست که برخی کارمندان و خواص بیش از یک دهه است همچنان از این امتیاز بهره میگیرند. چند اقدام قانونی برای تخلیه این واحدها انجام شده است؟
میم ج کیست و چه ارتباط سازمانی با ارشاد دارد
وی یکی از همشهریهای مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی است که دی ماه ۱۳۹۱ همزمان با افتتاح دفتر کانونهای فرهنگی و هنری مساجد منطقه ویژه با حضور عبدالحسین آل محمد، معاون وقت اداری و مالی ستاد کانونهای مساجد کشور در شهرستان میناب مسئول دفتر کانون های فرهنگی و هنری مساجد شهرستان شد. او یک موسسه فرهنگی هم با شماره ثبت و شناسه ملی مشخص دارد.
موسسهای که پل ارتباطی او و دوست دیرینش (مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان) شده است. شائبههایی در خصوص حمایتهای ویژه مالی از این موسسه مطرح است اما اخلاق حکم میکند که تا مدارک مستدل نباشد جزئیات این شائبهها مطرح نشود و این موضوع در حیطه وظایف سازمانهای نظارتی است که بررسی کنند آیا حمایتهای ویژه شده است یا نه؟ اما میم ج از یک واحد سازمانی (واحد دولتی) متعلق به وزارت ارشاد در شهرستان محل سکونت استفاده میکرده و میکند در حالی که کارمند این وزارتخانه نیست.
چطور ممکن است شخصی در یک دستگاه دیگر فعالیت کند، ابلاغ و حقوقش را یک دستگاه دیگر بدهد، کد استخداماش در یک دستگاه دیگر به ثبت رسیده باشد اما محل سکونتش را وزارت ارشاد تقبل نماید؟ این درحالیست که کارمند اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی میناب اجاره نشین است، هنرمند و پیشکسوت عرصه فرهنگ و هنرمیناب در سختی و خانههای نیمه تخریبی و غیر استاندارد سکونت داشته باشد و واحد مسکونی متعلق به وزارت خانه در اختیار فرد یا افرادی باشد که کارمند این دستگاه نیست؟ مسایل حقوق و مزایای وی در سالهایی که با اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی همکاری کرده و زمانی که از این دسنگاه منفک شده است نیازمند بررسی است. والله شهید سلیمانی این راه را نرفت و از کسانی که اینگونه عمل کرده اند به شدت متنفر است.
با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی شود. با این که برخیها به ظاهر مدعی پیروی از شهید سلیمانی باشند و در خفا آن کار دیگر کنند نمیتوان جامعه را فریب داد و مردم بخوبی ماهیت ما را میدانند.
ترس برای چه؟
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را با سلام و صلوات به هرمزگان میآورند و میترسند مبادا اهل فرهنگ و هنر جملهای بگویند که زخمهای چرکین را آشکار کند. وزیر محترم در شهرستانهای بیرجند خراسان جنوبی (آبان ۱۴۰۲) ساعتها با اهالی فرهنگ و هنر و رسانه این استان هم صحبت میشود، امتیاز میدهد، حمایت میکند.
در حاشیه بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم (فروردین ۱۴۰۱) مدت زمان طولانی را با هنرمندان به گپ و گفتگو مینشیند.
جناب آقای وزیر در در شهرستان محروم ممسنی فارس (مهر ۱۴۰۲) چند ساعت درد دل هنرمندان و اهالی رسانه را میشنود و در پایان از ایجاد سینما در این شهرستان، کمک ۳۰۰ میلیارد تومانی به حوزه فرهنگ، پرداخت یک میلیارد تومان به هر انجمن زیر مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد خبر میدهد.
آقای دکتر اسماعیلی در سفر به استان خراسان رضوی در جمع هنرمندان و فعالا فرهنگی شهرستان کمتر شناخته شده با خزر (فروردین ۱۴۰۱) حاضر میشود به شهرستان مرزی تایباد میرود و حمایت از فرهنگ و هنر خراسان را مورد تأکید قرار میدهد.
در استان همسایه بوشهر، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی (شهریور ۱۴۰۲) در نشست هماندیشی در حضور هنرمندان، اصحاب فرهنگ هنر و رسانه و فعالان حوزه قرآن حضور مییابد هنرمندان بوشهر در این نشست از مشکلاتی که در حوزه تعزیه، موسیقی، آموزشگاهها و موسسات فرهنگی هنری، هنرهای تجسمی، سینما، مد و لباس و کمبودهای زیرساختهای فرهنگی هنری استان وجود دارد، صحبت و خواهان حمایت جدی از جامعه فرهنگ و هنر استان بوشهر شدند.
آقای وزیر وعده داد: در این راستا از ۵۸ دفتر سینمای جوان شماره حساب گرفته شده تا به هر کدام از آنها سه تا ۶ میلیارد تومان برای تجهیز کمک شود که مجموع این کمکها به ۱۸۰ میلیارد تومان میرسد.
به زودی نیز به هرکدام از انجمن های سینمای جوان چهار تا ۱۰ میلیارد تومان اختصاص داده میشود.
جناب وزیر در مدت مسئولیت، چندین دیدار با اهالی فرهنگ، هنر و رسانه داشته است اما در سفرهایی که به هرمزگان داشته جناب مدیرکل او را به زادگاهش میبرد و از اینکه اهالی فرهنگ و هنر با او هم کلام شوند به شدت میهراسد.
طبیعی است که مدیریت اینچنینی حوزه فرهنگ استان را با چالشهای جدی مواجه میکند.
چطورممکن است نماینده ولی فقیه چندین نشست و جلسه با اهالی فرهنگ، هنر، رسانه، شعر و ادبیات داشته باشد اما متولی دولتی فرهنگ و هنر استان حتی یک پنجم این نشستها را برگزار نکند؟
نارضایتی نماینده ولی فقیه در استان از حوزه فرهنگ
مرداد ماه ۱۴۰۲ بود که حجتالاسلام و السلمین محمد عبادیزاده در جلسه شورای فرهنگ عمومی استان هرمزگان به صراحت گفت: “در زمینه فرهنگی باید از اقدامات ویترینی و تشریفاتی باید خودداری شود و امروز نیاز کشور انجام کارهای اصیل، حرفهای و واقعبینانه است. امروز متاسفانه حوزه فرهنگ در استان هرمزگان مورد غفلت قرار گرفته است. متاسفانه در حوزه نرمافزار فرهنگی دچار مشکل جدی هستیم و میزان بودجه فرهنگی استان نیز مشخص نیست. من از این وضعیت راضی نیستم. در حوادث سال گذشته چوب کمکاری فعالیتهای فرهنگی و دینی را خوردیم .” دقیقا آقای امام جمعه درست فرمودند.
حوزه فرهنگ و هنر استان با مدیریت مستقر در ورطه اقدامات ویترینی افتاده است. روزمرگی از پر و بال این دستگاه میبارد. همین آبان ماه ۱۴۰۲ بود که دوباره نماینده ولی فقیه در استان در خطبههای نماز جمعه بندرعباس، از وضعیت فرهنگی حاکم ابراز گلایه کرد.
حجتالاسلام والمسلمین عبادی زاده با بیان اینکه فرهنگ باید در راس امور باشد، گفت: مسئولان بدانند اگر برای فرهنگ جامعه هزینه نکنند در حوزههای دیگر باید تاوان دهند.
مسائل و مشکلات فرهنگی بنا بر تعبیری صعب العلاج است و مانند دیگر مشکلات در عرصه تورم، برق که قابل مشاهده و به فوریت اقدام به حل می کنند نیست و سال ها طول میکشد تا فهمیده شود در کجا خود را بروز دهد.
وی با ابراز نگرانی از وضعیت فرهنگ، تاکید کرد: “برای مقابله با این وضعیت فرهنگی در کشور مسئولان و مردم باید در کنار هم و پای کار باشند تا آسیب های کاهش پیدا کند. اگر برای فرهنگ هزینه نکنیم و برنامه ریزی دقیق نداشته باشیم در بحران های فرهنگی و اجتماعی باید هزینه دیگر دهیم.”
طبیعی است مادام که دستگاهی دچار روزمرگی شود نتیجهای جز غفلت و تزلزل فرهنگی عاید جامعه نمیشود.
آقای نماینده ای که از مدیر ناتوان برای موفقیت در انتخابات آتی حمایت کنید شما هم مسئول وضع امروز در حوزه فرهنگ و هنر هستید. آقای نمایندهای که مدیر ناکارآمد را خط قرمز خود تلقی می کنید.بیایید این وضعیت را پاسخگو باشید. قطعاً در آینده در خصوص تلاشهای نماینده برای بقای مدیران ناکارآمد با افکار عمومی مسایل در میان گذاشته خواهد شد تا دریابید مدیریت اگر بر مبنای شایستگی نباشد، اگر ضوابط پیش پای روابط سر بریده شود نتیجه وضعیت وضعی است که امروز دچار آن هستیم.
ناامیدی استاندار از کارکردها در حوزه فرهنگ (استاد آوازهای توخالی هستیم)
مهدی دوستی استاندار هرمزگان در نشست هم اندیشی بانوان عرصه های مختلف استان، با بیان اینکه در حوزه فرهنگ دارای ضعف هستیم، گفت: این ضعف به دلیل این است که ما استاد آوازهای تو خالی و پایانهای بی سرانجام هستیم با شوق و ذوق کاری را آغاز میکنیم اما نیمه کاره رها میشود.
متاسفانه تاکنون نگاه ما به فرهنگ نگاه پروژهای بوده است. این خلأ که یک مجموعهای در فرهنگ بیاید و میدان داری کند اتفاق تمیز و درستی است که تا کنون مغفول مانده است. از نهاد های فرهنگی ناامید هستم. متاسفانه نهادهای فرهنگی بسیار سنگین هستند و بسیار کارآمدی پایین دارند. جلسات مختلفی گذاشته میشود که در آن بجای دغدغه تامین نیازهای نرم افزاری عرصه فرهنگ داشته باشند، دغدغه تامین خودرو، تامین سالن و تماما تامین سخت افزاری دارند و تا می گوییم فلان کار فرهنگی را شروع کنیم لیستی از نیازهای سخت افزاری را در مقابل خود میبینیم، امروز نیازمند کار فرهنگی نرم افزاری هستیم که امیدواریم با بخش مردمی این کار را انجام دهیم.
جناب استاندار آنقدر از کارکرد حوزه فرهنگ ناامید هستند که ندای هل من ناصرش خطاب به سمنها و بخشهای مردمی است.
جناب دوستی به زیبایی تمثیل آوردهاند که استاد آوازهای توخالی هستیم. ضرب المثل طبل توخالی مصداق این روزهای مدیریت دولتی حوزه فرهنگ و هنر استان است.
پروین اعتصامی شعری زیبا دارد که میگوید: بسر برشو این گنبد آبگون را / بهم بشکن این طبل خالی میان را و سعدی شیرین گفتار در توصیف دانا و نادان چقدر زیبا و نغز میفرماید: دانا چو طبله عطار است؛ خاموش و هنرنمای و نادان چو طبل غازی، بلند آواز و میان تهی»؛دقیقا جناب دوستی از بیان آوازهای توخالی اشاره دارد به نادانی در حوزه مدیریت دولتی فرهنگ و هنر استان که این روزها به شدت عیان شده است .
سئوال مهم اینست وقتی عالیترین مقام دولت در هرمزگان ، مادام که نماینده ولی فقیه در این استان از کارکردهای حوزه فرهنگ و هنر راضی نیستند چه اراده ای برای بقا و تداوم مدیریت ناکارآمد بر این حوزه وجود دارد؟ چه کسی یا کسانی میخواهند تیشه به ریشه فرهنگ و هنر این خطه پرگهر بزنند؟
در قسمت آتی به حوزه رسانه و تنزل اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قشم و مشکلات انجمنها و کانونهای فرهنگی و هنری تحت نظارت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هرمزگان پرداخته میشود تا دریابیم چه بر سر فرهنگ و هنر هرمزگان آمده است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰