یادداشت؛

تبلور نوع‌دوستی و همراهی در بحبوحه درد و رنج

هرمزگان - ششم اردیبهشت ۱۴۰۴، در تقویم هرمزگان به روزی سیاه بدل شد؛ هرچند برخی بکوشند آن را کوچک جلوه دهند، اما بندر و هرمزگان، داغی سنگین بر دل دارد که سال‌ها التیامی نخواهد یافت.

به گزارش تجارت جنوب آنلاین از هرمزگان، ششم اردیبهشت ۱۴۰۴، در تقویم هرمزگان به روزی سیاه بدل شد؛ هرچند برخی بکوشند آن را کوچک جلوه دهند، اما بندر و هرمزگان، داغی سنگین بر دل دارد که سال‌ها التیامی نخواهد یافت.

ما بندری هستیم؛ و گفتن از این داغ، در قامت واژه‌ها نمی‌گنجد. محروم مانده‌ایم از دیدن مهر یک ایران، از تماشای صف‌هایی که پایانی نداشتند برای اهدای خون به مصدومان حادثه.

استان‌های گیلان، تهران، یزد، همدان، کرمان، خراسان شمالی و اصفهان از نخستین‌هایی بودند که خون اهدایی خود را به بندرعباس فرستادند. این همدلی چنان خروشان بود که مدیر سازمان انتقال خون اعلام کرد: «دیگر نیازی به ارسال خون به بندرعباس نیست.»

کامیون‌دارانی که مسیر مرز مریوان تا پایانه مرزی باشماق را به یاد همکاران بندری‌شان پیمودند؛ صافکار بویراحمدی که از مسئولان هرمزگان خواست مکانی در اختیارش بگذارند تا به رایگان خودروهای آسیب‌دیده را تعمیر کند؛ از اصفهان تا جای‌جای ایران، در سوگ سفرکردگان بندر، مراسم عزا برپا شد.

بوشهر، جشن کوچه را به مرثیه بدل کرد و سکوت را برگزید:

«کوچه، از منتهی‌الیه شادی، رو به نهایت غم، سکوت می‌کند.»

خوزستان که دردهایی چون متروپل، سینما رکس و سال‌ها جنگ را در حافظه دارد، این بار، خودِ بندر شده بود. جوانانی که با افتخار زادگاهشان را بندرعباس معرفی می‌کردند. کرد، ترک، لر، بلوچ، عرب، فارس… زبان مشترکشان این بود:

«من بندرعباسی‌ام.»

در بحبوحه درد و رنج، تبلور نوعدوستی و همراهی را دیدیم. کمپین “در کنار مردم دریا همدردیم” در کمترین زمان ممکن، به بیش از یک میلیون نفر رسید. ورزشکاری، تنها مدال جهانی‌اش را به حراج گذاشت تا نشان دهد برای همدلی، از مهم‌ترین افتخار زندگی‌اش نیز می‌گذرد.

از کویرهای داغ جنوب و مرکز، تا کوه‌های برف‌گیر شمال‌غرب؛ از سواحل خلیج فارس و دریای عمان، تا کرانه‌های دریای خزر، همه یک‌صدا بودند. آتش‌نشانانی از هرمزگان، بوشهر، کرمان، فارس و تهران، مقابل شعله‌ها ایستادند تا جان دیگری را نگیرد. دودی که در حلق و ریه کودک، نوجوان و مردم بندر و روستاهای اطراف نشست، اگرچه سهمگین بود، اما خاطره کسانی که خود را به آتش زدند تا دیگری را نجات دهند، فراموش نخواهد شد.

امدادگرانی از دور و نزدیک، شانه به شانه امدادگران بومی، اوج شرافت و همدلی را رقم زدند. کادر درمان — پزشکان، پرستاران، حتی بازنشستگان این حوزه — در این حادثه به نماد عشق‌ورزی به هم‌وطن بدل شدند.

خبرنگاران و عکاسان، هم‌پای امدادگران و آتش‌نشانان، راویان حادثه‌ای بودند که هنوز عزیزانی را در دل خود پنهان دارد و از سرنوشتشان بی‌خبریم. خلبانان، نیروهای انتظامی، نظامی و مرزبانی، با اولویت نجات جان و مال حادثه‌دیدگان، جان‌فشانی کردند.

اهالی ورزش، فرهنگ، هنر، سیاست، اصناف و تشکل‌های مختلف، شریک داغ بندر شدند؛ و با بندرنشینان جنوب، هم‌دردی کردند.

درود به شرفتان که گاه، در کنار هم بودن، تسکینِ بزرگ‌ترین دردهاست.